زمستان را مجالی نیست. تنها دقایق اندکی تا تحویل دیگر برای نو شدن و تازه شدن باقی مانده. بهار گیسوان معطر به گل های وحشی اش را افشان کرده و نسیم، عطر طره های مشکینش را به همه سو می برد. طره هایی که رایحه اش جان را تازه می کند و نوید عیدی میمون و مبارک را می دهد. سوگولی فصل ها دلبرانه و دامن کشان می آید و کوبه های دلمان را برای نو شدن می کوبد. اگر بانوی بهار، در دلت را کوبید در به رویش بگشای و تحفه بهاریت را بستان. سبدی سیب سرخ محبت، سنبلی دلبر، سبزه زندگی و سفره مهربانی. پیشکشی های بهار را کنار آب و آیینه، روی طاقچه دلت بچین. آینه قلبت را با زلال آب، غبار بزدایی، خدای جان را بخوان و حول حالنا بخواه تا بار دیگر برویی و همچون جان گرفتن زمین در بهار سبز شوی، دلبر شوی.
#زهرا_خدی
#بهار_گیسوان_ش_را_افشان_کرد_ه
درباره این سایت